جدول جو
جدول جو

معنی کیله کبود - جستجوی لغت در جدول جو

کیله کبود(لَ گُ)
دهی از دهستان اوباتواست که در بخش دیواندرۀ شهرستان سنندج واقع است و 110 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لَ / لِ کَ)
قسمی است از رنگ اسبان. (غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به نیله شود
لغت نامه دهخدا
(کُ کَ)
دهی از دهستان خالصه است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع است و 305تن سکنه دارد. در سه محل بفاصله یکهزار گز به علیاو سفلی و وسطی مشهورند سکنۀ علیا 80 تن و وسطی 77 تن و سفلی 150 تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(نِ کَ)
دهی است جزء دهستان قره کهریز بخش سربند شهرستان اراک در 43 هزارگزی شمال خاوری آستانه و 14 هزارگزی راه مالرو عمومی با 837 تن سکنه. راه آن مالرو است و از عقیل آباد اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(بَ لِ کَ)
دهی از دهستان میان دربند، بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان. سکنۀ آن 200 تن. آب آن از رود خانه قره سو و چاه و محصول آن غلات و حبوب دیمی و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(سِ کَ)
دهی است از دهستان دالوند بخش زاغۀ شهرستان خرم آباد. دارای 208 تن سکنه. آب آن از چشمۀ سیل کبود. محصول آنجا غلات، لبنیات و پشم. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایعدستی زنان قالی، جاجیم بافی است. ساکنین از طایفۀ دالوند هستند و زمستان رابه قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(لِ کَ)
تیره ای از طایفۀ گلباغی، از ایلهای کرد. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 62)
لغت نامه دهخدا
(مِ لِ کَ)
دهی از دهستان آب سرده است که در بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد واقع است و 180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا